اي بر اعدا و اوليا پيروز
شاعر : انوري
در مکافات اين و آنشب و روز | | اي بر اعدا و اوليا پيروز | وز دگر جاه قاهرت کينتوز | | بر يکي جود فايضت غالب | کرمت وام تو ز شکر اندوز | | بذل نزديک همت تو چو وام | دور اين مايهساز صورتسوز | | داده بيميل و کرده بيکينه | حال دشمنانت را سگ و يوز | | قالب دوستانت را دل شير | مالک هر دوي بدر و بدفوز | | اي بحق هر دو تصرف تو | با رخ دلگشاي جانافروز | | زانکه اقبال خويش را ديدم | زيراين ورطه تاب حادثهسوز | | گفتمش هان چگونه داري حال | که بگو بازگشت آخر گوز | | گفت ويحک خبر نداري تو | آسمان گشت مرغ دستآموز | | حدثان کرد راي پايافزار | شب من روز و روز من نوروز | | شب محنت به آخر آمد و شد | از مراعات شمس دين بهروز | | روزم از روز بهترست اکنون | عمر اعداش عمر روز سپوز | | باد عمرش چو جاه روز افزون | غم بر ايشان ز بخت بد فيروز | | حاسدانش هميشه سرگردان | آنکه گويند صوفيانش گوز | | وقت بر آبريز سبلتشان | کاي بر اعداد و اوليا پيروز | | جاودان از فلک خطابش اين | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}